
به اتفاق همراه همیشگی، هادی شریفیراد ساعت ۱۷ از تهران به سمت ونداربن حرکت کردیم.
با وجود ترافیک جاده چالوس، ساعت ۱۲ شب به ونداربن رسیدیم و خوشبختانه با توجه به ساعت استراحت مجموعه علی مهدیزاده عزیز ، با استقبال گرم ما را پذیرفت و به داخل قرارگاه رفته و در یکی از اتاقها مستقر شدیم و تا ساعت ۶ صبح استراحت کردیم.
صبح پنجشنبه ۱۴۰۴/۴/۲۶، بعد از صرف صبحانه و بستن کولهها، ساعت ۹ به سمت سرچال حرکت کردیم.
با وجود کولهای حدود ۱۸ کیلوگرم (البته کوله هادی مطمئناً ۴–۵ کیلو سنگینتر بود)، با ریتمی خوب و چند استراحت بهجا ، ساعت ۱۳:۴۵ به پناهگاه سرچال رسیدیم و مشغول صرف ناهار و استراحت شدیم.
بعد از برداشتن آب از چشمه سرچال، ساعت ۱۶ به سمت قله سیاهگوک حرکت کردیم و بعد از حدود دو ساعت، به قله رسیدیم.
هادی مشغول چادر زدن شد و من به طرف برف روی قله رفتم و برف آوردم.
شبی آرام و گهگاهی همراه با نمنم باران داشتیم.
صبح جمعه ۱۴۰۴/۴/۲۷، ساعت ۲ بیدار شدیم. بعد از صرف صبحانه ساعت ۳:۳۰ به سمت قله رستمنیش حرکت کردیم.
دهلیز زیر قله را در تاریکی و با نور هدلایت صعود کردیم.
طول اول زیر دندان اصلی بدون حمایت صعود شد و ساعت ۵:۳۰ به زیر دندان اصلی رسیدیم.
بعد از پوشیدن هارنس و آماده شدن، ساعت ۶ صبح صعودمان آغاز شد. دندان اصلی را صعود کردیم و آماده فرود از آن شدیم. برای فرود از دندان، یک کارگاه میانطول ایجاد شده که بتوان با یک طناب ۵۰متری از آن فرود آمد، اما ما با دو طناب ۵۰متری فرود آمدیم و ادامه مسیر را صعود کردیم.
صعود بعدی با گذشت از یک دهلیز کوچک و صعود روی دندان بعدی ادامه پیدا کرد.
اکثر تیمها از این نقطه فرود میآیند و از زیر دندان بعدی صعود میکنند، اما ما کاملاً روی دندان و نقاطی از آن را به صورت تراورس ادامه دادیم.
تنها موضوعی که شاید علت فرود تیمهای دیگر باشد، شکست نسبتاً کم طناب است که برای کشیدن و حمایت، کار را کمی سخت میکند.
با گذشتن از این مسیر زیبا، به زیر دندان آخر میرسیم.
لازم به ذکر است که در اکثر طول مسیر، صعود با ابزارگذاری و ایجاد میانی انجام میشود که لذت این صعود و مسیر را دوچندان میکند.
با صعود دندان آخر و فرود کوتاه بعد از آن، ساعت ۱۰ به انتهای دندانها رسیدیم و بعد از استراحت، به سمت قله تخت سلیمان حرکت کردیم.
روی قله تخت سلیمان، از برف موجود استفاده کردیم، ناهار خوردیم و برای ادامه مسیر و برنامه، مقداری برف را آب کردیم.
پس از فرود از تخت سلیمان و تراورس از شانهکوه، به ابتدای مسیر گرده و محل چادر رسیدیم.
در آنجا یک تیم ۵ نفره حضور داشت . ما نیز برای بهتر بودن محل چادر، مشغول مرتب کردن جای چادر شدیم. یک ساعتی طول کشید و چادر را برپا کردیم.
آن شب گاهی نمنم باران میبارید و از آرامش منطقه و هوای خوب لذت بردیم. با هماهنگی تیم حاضر، قرار شد آنها زودتر حرکت کنند و ما کمی بیشتر استراحت کنیم.
صبح شنبه ۱۴۰۴/۴/۲۸ ساعت ۴:۳۰ از خواب بیدار شدیم و حدود ساعت ۶ صعودمان را آغاز کردیم.
با گذر از محل “دو رکابی” که به نظرم کراکس مسیر گرده است و با وجود کولههای سنگین که صعود را سختتر کرده بود، از آن عبور کردیم.
پس از صعود از “سه رکابی”، ادامه مسیر را بهصورت سوئیسی پیش رفتیم.
پس از تراورس و رسیدن به قیف، تیم جلویی هنوز به کارگاه تک رکابی نرسیده بود. با توجه به ریزشی بودن این ناحیه و خطر ریزش سنگ، با هماهنگی و صدا کردن تیم جلو حدود ۴۰ دقیقه در ابتدای قیف نشستیم تا از خطر احتمالی در امان بمانیم.
با رسیدن تیم جلویی به کارگاه تک رکابی، حرکت کردیم. در این قسمت، بهدلیل ذوب شدن یخ منطقه و جاری شدن آب زیر سنگها، مسیر بسیار سست و ریزشی بود. با احتیاط کامل صعود کردیم و به کارگاه زیر تک رکابی رسیدیم.
با صعود طول تک رکابی، به کنار “سنگ سماور” که واقعاً از زیباییهای مسیر گرده است، رسیدیم.
دقایقی را به عکاسی پرداختیم و سپس ادامه مسیر دادیم.
در کنار “سنگ اتوبوس”، کارگاه گرفتیم و با حمایت، صعود را ادامه دادیم.
نهایتاً ساعت ۱۲ از طول آخر خارج شدیم و ساعت ۱۲:۳۰ بر فراز قله علمکوه ایستادیم.
پس از هماهنگی با راننده، به سمت منطقه حصارچال فرود آمدیم و ساعت ۱۶ به محل تنگه گلو رسیدیم.
از آنجا با خودروی هماهنگشده به سمت ونداربن حرکت کردیم.
نکات مهم:
♦در مسیر صعود، در گردنه زیر شانهکوه و حدود سنگ اتوبوس در گرده، آنتندهی و اینترنت وجود داشت.
♦پیش از گردنه و در زیر گرده، برفچال مناسبی بود که ممکن است بسته به میزان بارش سالانه، شرایط آن متفاوت باشد. احتمال دارد با توجه به تاریخ صعود، برفچال خشک شده باشد.
♦اجرای این برنامه نیازمند آمادگی ذهنی و جسمی بالا، استقامت و تسلط کامل به کار فنی است.
*در پایان، از دوست و همنورد خوبم هادی شریفیراد صمیمانه تشکر میکنم که در این برنامه نیز مثل همیشه،
با انرژی زیاد کنارم حضور داشت.*
*این صعود را با افتخار تقدیم میکنم به باشگاه خوبم اسپیلت و همنوردان عزیزم.*
امیدوارم همواره نامدار، استوار و سربلند باشند.
حسین قرباننژاد