گزارش برنامه های فنیگزارش صعود هاي تخصصي

گزارش برنامه دیواره علم‌کوه – مسیر ۴۸ لهستانیها تاریخ ۲ و ۱۴۰۴/۶/۳

اوایل خرداد بود
طبق روال همیشگی با آقای ظهوری راجع به برنامه های تمرینی سنگنوردی برای اعضای باشگاه مشورت میکردیم که به یکباره صحبت علمکوه شد و فکر صعود یک مسیر از دیواره علمکوه به ذهنمان آمد،
بدون هیچ پیش زمینه ای آقای ظهوری مسیر ۴۸ را پیشنهاد دادند و گفتند که تنها مسیری که الان برای ما ارزشمند هست این مسیر خواهد بود …

چند روزی سرچ کردم مشورت گرفتم و بعد از دیدن ویدئو ، عکس ، کروکی و گرفتن اطلاعات مسیر متوجه شدم که سخت ترین برنامه زندگی ام تا امروز را پیش رو دارم…

تصمیم گیری سخت بود!

مثل همیشه ریسک و جرأت را در دستور کار قرار دادم و قبول ‌کردم،

انتهای همان هفته برنامه تمرینی باشگاه در دیواره پلخواب داشتیم ابتدای کار و قبل از شروع تمرین آقای ظهوری گفتن در یک برنامه اواسط مرداد بچه های باشگاه را دندان اژدها ببریم و بلافاصله برای صعود دیواره اقدام کنیم…

برای من که اولین تجربه همچین برنامه ای بود میدانستم به آمادگی جسمانی و روانی بالایی نیاز دارم که بتوانم موفق از این برنامه بیرون بیایم…

سمت چپ پلخواب رفته بودیم و در حال صعود بودیم، ۳ مسیر را صعود کردم ،استراحت کوتاهی کردم و در حال خوردن چای بودم به یکباره هنگام بلند شدن با شانه راست به کلاهکی برخورد کردم!

برخوردی که ۲ ماه من را درگیر فیزیوتراپی کرد به طوری که هیچ تمرین هوازی و سنگنوردی تا اوایل مرداد ماه نداشتم…

در آن زمان تنها فقط به آماده سازی ذهن و بررسی مسیر پرداختم و هر بار که با آقای ظهوری صحبت میکردم این فکر به سرم می آمد که یک کلمه بگویم نمیتوانم در برنامه شرکت کنم و خیال خودم را راحت کنم…

بعد از گذر از آسیب خیلی بهتر شده بودم
ظرف ۲ هفته تمرینات پرفشار را شروع کردم …

۱۶ مرداد تایم اجرای برنامه بود…
هوا ۲ هفته پشت سر هم بهم ریخت و برنامه کنسل شد…

تا اینکه بلاخره آخر مرداد هوا راه داد و ۳۰ مرداد وارد منطقه شدیم …

۳۱ مرداد ساعت ۱۰ صبح خیلی راحت با یک تیمِ بسیار قوی قله دندان اژدها را صعود کردیم و با یک سرعت قابل قبول درحال فرود بودیم که وسایل را جمع کرده و راهی علمچال شویم برای صعود دیواره…

همان روز یک تیم دیگر باشگاه در حال تلاش روی قله سیاه کمان و چالون بود

به رسم همیشگی روی قله سیاه قوک با آقای حمیدی تماس گرفتیم که جویای حال و روند صعودشان شویم،
متأسفانه تیم یک مصدوم داشت و درخواست امداد فوری داشتند،

با سرعت بسیار بالا خودم را به پناهگاه سرچال رساندم ،
کوله‌ی خودم و آقای ظهوری را آماده کردم ، از آنجا که حال مصدوم خیلی وخیم گزارش شده بود تجهیزات شبمانی و غذاهای زیادی برداشتیم و کوله بسیار سنگینی آماده کردیم
یال سیاه کمان را اصلا بلد نبودم
نیم ساعتی تلاش کردم مجدد تماس بگیرم و نقطه ی آنها را پیدا کنیم
موفق نشدم…

خوشبختانه پویان تفرشی از دوستان خوبم در پناهگاه بود به منطقه کامل آشنا بود تا متوجه موضوع حادثه تیم ما آماده شد تا همراه مان بیاید.
ساعت ۱۸ حرکت کردیم و با یک سرعت قابل توجه ساعت ۱۹ به تیم رسیدیم،
خداروشکر همه چیز عالی پیشرفت و پس از امداد رسانی ساعت ۲۲ به پناهگاه سرچال بازگشتیم…

فردای آن روز خیلی خسته بودم قراربود ساعت ۴ صبح روز ۱ شهریور راهی علمچال شویم اما من ۸ صبح بیدار شدم!

وسایل و ابزارها را آماده کردیم و به همراه نفرات تیم دندان اژدها ساعت ۱۵ به علمچال رسیدیم،
سکوی پایین خیلی شلوغ بود
سکوی دوم (آرش) را انتخاب کردیم و آنجا کمپ را برقرار کردیم و تیم دندان اژدها به سرچال بازگشت که پس از استراحت به تهران بازگردد ..

سکوتی جالب یک دفعه حاکم شد..

علی رغم خستگی بسیار زیاد
پس از مشورت تصمیم بر این شد برنامه فردا اجرا شود…
داخل چادر درحال آماده کردن لوازم و تجهیزات برای صبح فردا بودیم، آقای ظهوری دردی احساس می‌کرد و از آنجا که هیچوقت بیان نمی‌کرد کنجکاو شدم و متوجه شدم چند هفته پیش دنده ی سمت چپ اش آسیب شدیدی دیده بود و دچار شکستگی شده بود و با تحمل این درد وارد برنامه شده بود…
به هرحال خودشان بهتر می‌دانستند که میتوانند ادامه بدهند یا خیر و من اصلا اصرار نکردم و نگران هم نبودم چون میدانستم که از پس این برنامه به هر شکل که شده برمی آییم…
ساعت ۹ شب بعد از صرف شام آماده خواب و استراحت شدیم…

شرح برنامه؛
صبح یکشنبه دوم شهریور ماه ۱۴۰۴ ساعت ۴صبح از سکوی آرش به سمت دیواره حرکت کردیم.

یک تیم ۵ نفره جلویمان بود.
مسیرشان هاری رست و فرانسه بود ، خوشبختانه اجازه‌ دادند ما زودتر صعود کنیم،
سنگ یوسف که ۲ طول است (درجه ی خاصی ندارد اما کاملا خطرناک است )را با احتیاط صعود کردیم، سخت ترین قسمت دیواره عبور از سنگ یوسف و گل سنگ‌ها هست،
گل سنگ ها را هم صعود کردیم و به سمت ابتدای مسیرمان حرکت کردیم، از زیر دیواره به سمت راست تراورس کردیم متأسفانه برف و یخ اجازه
صعود نداد و مجبور به فرودی سخت و خطرناک شدیم .
بالاخره پس از چند صعود و فرود ساعت ۸ به ابتدای اولین طول مسیر ۴۸ لهستانی ها رسیدیم
طول ۱ درجه سختی ۵.12b را صعود ‌کردیم .
طول دوم طاقچه آفتاب هم با سرعت خوبی صعود ‌کردیم،
طول ۳ شکافی مستقیم که کاملا ابزار خور بود را ساعت ۱۰ صعود کردیم ،
طول ۴ کنج بزرگ هم صعود کردیم، طول نسبتا پرفشاری بود به سختی ابزار می‌خورد، تمام مسیر شکاف و ابزار گذاری بود تا کنج بزرگ میخ های مسیر خیلی خوب بودند اما از کنج بزرگ تا قله تقریبا مسیر پاک بود و پیدا کردن مسیر کمی چالش داشت ،

کارگاهی وجود نداشت تقریبا جهت شناخت مسیر میخ هایی انتهای هر طول وجود داشت که گرفتن کارگاه با ابزار ضروری هست
به جرأت می‌توان گفت مسیر ۴۸ مسیری هست که می‌تواند یک دیواره نورد را کاملا راضی کند، مسیری کاملا پاک و بدون حتی یک رول!
اصلی ترین چالش نبودن آفتاب روی مسیر بود،
تقریبا هیچ گرمایی وجود نداشت و از ابتدا تا انتهای مسیر همیشه سایه هست…
طول پنجم درجه ی زیادی نداشت اما سنگ های لق و سست زیادی دارد، به راحتی صعود کردیم ، طول ششم کمی وقت از ما گرفت به علت سادگی بیش از حد مارا گمراه کرد و به شک انداخت، بهتر است قبل از صعود مسیر ۴۸ کاملا کروکی را حفظ کنید…
طول ۶ صعود شد طول هفتم هم که ۵.۹ بود صعود کردیم و تقریبا ساعت ۱۷ زیر دوجورابی بودیم،
ارتفاع تقریبی دوجورابی ۴۷۰۰ متر هست
تایم صعود کامل دیواره را داشتیم ،
اما بسیار خسته ، گرسنه و تشنه بودیم،
همان زمان دقیقا ۱۰ متر زیر پایم یک طاقچه عالی دیدم، به آقای ظهوری گفتم ؛ استاد در اینکه امروز به قله میرسیم شکی نیست اما بهتر است حتی نیم درصد هم ریسک نکنیم و امشب را بخوابیم تو دیواره، خوشبختانه مثل همیشه استاد با تواضع کامل پیشنهادم را قبول کرد، زیر دوجورابی کارگاه گرفتیم ۱۰ متر فرود ریختیم و با گرفتن ۲ بک آپ در یک طاقچه ۳*۲ (متر) مستقر شدیم،
ابزارها را روی طناب فیکس کردیم، چادر ناجی،کیسه بیواک داشتیم، شبی بی‌نظیر و تجربه وصف نشدنی ای بود (البته که بیواک روی دیواره تا جایی که می‌شود نباید انجام شود) اما ما خطر نکردیم و بیواک را به ریسک ترجیح دادیم، بهرحال پس تحمل سرمای بسیار زیاد ساعت ۵ صبح کم کم روشنایی هوا را حس کردیم…

ساعت ۶ با نوازش نور و گرمای خورشید کامل بیدار و هوشیار شده بودیم ، خیلی سریع آماده شدیم و با انگیزه بالا برگشتیم زیر دوجورابی، دوجورابی طول بسیار سنگینی هست، آمادگی جسمانی ، روانی ، درجه صعود حداقل ۵.۱۲d و توانایی ابزار گذاری عالی میخواهد، آقای ظهوری به شکلی حیرت انگیز این طول را صعود کرد، شاید یکی از بهترین صعود های عمر سنگنوردی ام تا به امروز را داشتم میدیدم، خیلی سریع از دوجورابی درومدیم،
دیگه کاملا سوار مسیر بودیم و طول آخر را هم تقریبا زیر یکساعت تمام کردیم،
طول آخر کمی گیج کننده است ، بعد از صعود ۵ متر صعود یک کارگاه سمت چپ میبینید از آن کارگاه صرف نظر کنید و مستقیم صعود کنید
بعد از ۱۰‌متر صعود به یک کارگاه میرسید که باید آنرا راهم رد کنید و به یک طنابچه ثابت میرسید که ابتدای ریزشی هارا به شما نشان میدهد، اصلا روی آن طناب بار نیارید که مطمئن نیست…
به ریزشی ها که رسیدیم بدون هیچ استرس و عجله ای کمی مسیر را آنالیز کردیم، ریزشیهای مسیر ۴۸ لهستانی ها به نسبت ریزشی های مسیرهای هاری رست و فرانسه که قبلا صعود کرده بودم خیلی بهتر و امن تر بود و زیر ۲۰ دقیقه ۳ طول ریزشی هم صعود کردیم،
ساعت ۱۲ روی قله بودیم،
زبانم بند آمده بود…
من!
زیر ۳ سال تجربه سنگنوردی!
مسیر ۴۸!
شاید خیلی برای این مسیر زود بودم…
شاید خیلی از مسیر پایین تر بودم…
شاید خیلی کم تجربه بودم…

اما تمامش کردم…

یک تیم ۴ نفره از گرده سمت ما آمد و تبریک گفتند…
هیچ آب و مایعاتی نداشتیم، از ایشان که ۲ نفر اصفهانی جلوتر آمدند درخواست آب کردیم(آقای اسماعیلی) ۱ لیتر به ما آب دادند…
دمشون گرم…
۲ نفر بعد رد شدند حین تشکر آقای ظهوری پرسید شما اهل کجایید گفتند کرمانشاه،
سپس فامیلی اشان را پرسید و گفت راد ناصر…
آقای ظهوری گفتند هادی را میشناسی؛
گفت خودمم !
خیلی صحنه عجیب و زیبایی بود آقای ظهوری دوستی که ۲۰ سال بود ندیده بود را دیدند…

بهرحال عکس های روی قله را خیلی سریع گرفتیم،

میدانستیم در تهران همه منتظر اخبار ما هستند، یک ساعت روی قله هرکاری کردیم آنتن نداشتیم،
همچنین تا سیاه سنگ گوشی دستم بود اما موفق به تماس نشدیم…
با سرعت نسبتا خوبی فرود آمدیم و ساعت ۱۸ روز دوشنبه ۳ شهریور داخل چادر بودیم،
شب فوق‌العاده ای بود مست صعود بودیم…

شبی که  سالها در خاطرم خواهد ماند…
صبح ساعت ۸ (سه شنبه ۴ شهریور) وسایل را جمع کردیم و فرود امدیم،به سرچال که رسیدیم زنگ زدیم و به تهران خبر دادیم…

ساعت ۱۶ به ونداربن رسیدیم و برنامه به اتمام رسید ،ساعت ۱۸ بلافاصله و بدون معطلی باید به سمت تهران حرکت میکردیم چون تولد آرش پسر آقای ظهوری بود و من باید قبل ساعت ۲۲ استاد را به منزلشان می‌رساندم…

خداروشکر رأس ساعت ۲۲ تهران بودیم و این برنامه پرفشار به پایان رسید.

مواد خوراکی و پوشاک این برنامه متناسب با توانایی هر فرد میباشد که اینجا اشاره به جزئیات نخواهیم داشت…

نکات فنی برنامه؛
صعود این مسیر نیازمند درجه صعود خیلی بالایی میباشد
توانایی  ابزار گذاری(تِرَد)
عدم ترس از پاندولی
تجربه کافی
سرعت بالا
استقامت بالا
مسیریابی
تمرکز بسیار بالا
انتخاب همطناب مناسب و هماهنگ

ابزار فنی استفاده شده(به جز لوازم فنی شخصی)؛
کوییک درا ۲۰ عدد
فرند بلک دایموند c4 دو ست
فرند وایلد کانتری ۱ ست
کیل بلک استاپر ۱۳ تایی یک ست
کیل وایلد کانتری ۱۰ تایی یک ست
هگزان یک ست
توجه؛ از کنج بزرگ به بالا مخصوصا دوجورابی فرند بنفش(۰/۵) فوق‌العاده پرکاربرد هست
نیم طناب ۵۰ متری قطر ۸.۵ یک جفت
آچار کیل ۲ عدد
تسمه ۱۲۰ و ۶۰ ۵ عدد
طنابچه ۶۰ سانت ۵ عدد
کفش سنگنوردی

درجه سختی طبیعی مسیر ؛ ۵,12d
درجه سختی ترکیبی مسیر ؛ 511d /A2

از جمله پیش برنامه و تمرین های مؤثر برای مسیر ۴۸ می‌توان صعود ابزارگذاری با بکاپ بر روی مسیرهای چکش ،سیسخت، نگار و یادیاران درپلخواب و مسیرهای امیر ، فرامرز شلوغ نکن در پلخواب زا میباشد،

نفرات تیم ؛
سهند ظهوری و بهنام پیروزرام

گزارش از؛
بهنام پیروزرام شهریور ۱۴۰۴

این سه جمله ی زیبا و مرتبط با این برنامه تقدیم شما که وقت ارزشمندتان را جهت خواندن گزارش این برنامه صرف کردید؛

۱- ما بیشتر در تخیل رنج می‌بریم تا در واقعیت.

۲- هدف من در زندگی کسب افتخار بود، ولی خوب، مگر افتخار چیست؟ همان عشق به دیگران است. میل به خدمت به آنها برای لذت بردن از ستایش آنها.
جنگ و صلح/ تولستوی

۳- اگر ایمانی داشته باشم که بتوانم کوهها را جابجا کنم اما محبت نداشته باشم ، هیچ هستم .
پولس قدیس

در انتها سپاسگزاریم از تک تک دوستان عزیزی که کمک کردند این برنامه اجرا بشه که اگر نبودند شاید اصلا این برنامه شروع نمیشد…

تیم پشتیبانی ؛
ذبیح اله حمیدی
حسین قربان نژاد
رضا حیدری
هانیه نسل سهراب
حسام ابراهیم زاده
ساقی محمودی
سبحان سلیمی
سجاد اصغری خواه
مهناز صالحی
آیسودا راد
مهدی یگانه

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا