
این بار سفرمان به قصد صعود بلندترین قله استان مرکزی «شهباز» بود. نام این قله در لغتنامه دهخدا «باز بزرگ» (پرنده شکاری) معنا شده است.
این قله منفرد و صخرهای در نزدیکی شهرستان شازند و در فاصله حدوداً ۴۰ کیلومتری جنوبغربی شهر اراک واقع است.
این کوه دو مسیر صعود مشخص در جبهه شمالی و جنوبی دارد.
مسیر شمالی و نرمال آن از روستای سورانه و از کنار امامزاده عباس شروع میشود و جانپناهی نیز در آن مسیر قرار دارد که در ۲۲ آبان سال ۱۳۸۸ تیم باشگاه اسپیلت آن مسیر را صعود کرده است. گزارش آن را میتوانید اینجا مطالعه نمایید.
به پیشنهاد راهنمای برنامه آقای محمدرضا مرادی که از کوهنوردان آزاد اراک است، بناشد این بار از مسیر جنوبی این صعود را انجام دهیم.
سرتاسر این مسیر صخرهای است و تنها راه نرمال و قابل دسترس آن از مکانی موسوم به «باغک» که اردوگاهی آموزشی و تربیتی است، شروع میشود.
این مسیر به وسیله سنگچین و پرچمهای قرمز رنگی مشخص است که از شرق اردوگاه آغاز شده، بعد از طی کردن دشتهای زیر خطالرأس به شکل تراورس به دهلیزی ختم میشود که تا روی خطالرأس منتهی به قله ادامه دارد.
اما مسیری که راهنمای ما در آن روز انتخاب کرد، مسیری دیگری بود که به طور مستقیم و با عبور از میان صخرهها و شکافها ادامه داشت و صعود آن به دلیل بارش برف تازه، تعداد بالای نفرات تیم و همچنین تازهکار بودن بعضی از اعضا کمی مشکل و فنی شد….
در ساعت ۶:۰۰ صبح روز جمعه هشتم آذر ماه ۱۳۹۲، با تیمی بیست و سه نفره از محل اردوگاه «باغک» به طرف قله حرکت کردیم. (ارتفاع ۲۳۰۰ متر)
یک ساعت اول مسیر به شکل دشتی کمشیب تا زیر صخرهها و به طرف شمال ادامه داشت.
در آنجا بعد از استراحتی کوتاه و جمعکردن باتومها (چوبدستها) به شکل دست به سنگ مسیر را ادامه دادیم.
به دلیل ریزشی و خارا بودن جنس سنگها و همینطور به دلیل سرد بودن و وجود برف تازه در مسیر، صعود برای تیم بیست و سه نفره کمی مشکل و زمانبر بود.
در این مسیر علامت و سنگچینی وجود نداشت و راهنما با مشورت سرپرست برنامه از دیوارهها و شکافهای میان آنها ، راه عبور را مشخص میکرد.
در بیشتر قسمتها خطر ریزش سنگ نفرات تیم را تهدید میکرد و همچنین به علت اینکه زمان و مکان اجازه استفاده از طناب حمایت را نمیداد و پرتگاههای بلندی نیز در مسیر قرار داشت ، بالطبع صعود با سرعت کم و احتیاط بیشتری همراه بود .
نفرات با تجربه و آماده تیم هر کدام کار حمایت و راهنمایی نفرات کمتجربهتر را برعهده داشتند.
به هر حال در ساعت ۱۱:۰۰ در حالی که باد شدید و سردی وزیدن گرفته بود، بعد از عبور از آخرین شکاف سنگی که برف نسبتاً زیادی آن را پوشانده بود به بالای خطالرأس اصلی و زیر قله رسیدیم.
نیم ساعت بعد تمام نفرات تیم بر بام استان مرکزی «قله شهباز» ایستادند.
بعد از عکاسی و اندازهگیری ارتفاع قله با GPS که عدد ۳۳۹۶ متر را ثبت کرد، از زیر قله (سمت شمالی) به طرف شرق و به شکل تراورس حرکت کردیم.
قصدمان این بود که از مسیر جنوبی علامتگذاری شدهای که در ابتدای گزارش به آن اشاره شد فرود برویم.
حدود ساعت ۱۳:۰۰ به بالای شکافی رسیدیم که از میان دیوارههای جنوبی میگذشت و به دشتهای زیر قله ختم میشد.
این مسیر کاملاً علامتگذاری شده و پاکوب بود و این بار تیم به راحتی (برعکس صعود) توانست از صخرهها عبور کرده به پایین آن دست یابد.
حدود ساعت ۱۵:۰۰ به اردوگاه رسیدیم و بعد از آماده شدن و خداحافظی با دوستان اراکی به طرف تهران حرکت کردیم.
نکته پایانی:
شب قبل از صعود با آقای علی قاسمی (مهمان این برنامه از اراک) به مرور اسامی کوهنوردان اراکی پرداختیم که از دیرباز در کوهنوردی این مرزوبوم سهیم و در آن تأثیرگذار بودهاند. مانند: زندهیاد ناصر خوشهچین، پیشکسوتان گرامی احمد اخوان و اسدا… خانلری، زندهیاد علی نادعلیان، مربی گرامی علی طاهری، مهندس حسن سلیمانی(مدیرعامل محترم شرکت هفت گوهر)،کوهنوردان گرامی برادران باقربیگی، علی محمدی و نجاتگر هلالاحمر مصطفی عباسی و ….
البته اینها کسانی هستند که من میشناختم. مطمئناً نامهای دیگری نیز هستند که میتوانند در این لیست جای بگیرند که متأسفانه از حوزه شناخت من دور بودهاند، بدینوسیله یاد و نام تمامی این عزیزان را گرامی میداریم.
اعضای شرکتکننده به ترتیب حروف الفبا (۲۴ نفر):
خانمها: اسدالهنژاد، جمشیدی، سلطانی، کاظمی، محمودی و میرزایی
آقایان: اقلیمی، الستی، بلوچی (پزشک)، حمیدی (سرپرست برنامه)، شاهینی (نقشه و GPS)، صادقزاده، غلامی (عکاس)، فتحیان، قرباننژاد، قمری، کولائیان، محققی، منصوری، منفردزاده و موسینژاد
مهمانان برنامه: خانم پریسا توسلنیا و آقای علی قاسمی
راهنمای برنامه: آقای محمدرضا مرادی (از کوهنوردان آزاد اراک)
(خانم پروانه کاظمی عضو پایدار باشگاه اسپیلت و بانوی هیمالیانورد کشور، ما را در این برنامه همراهی نمودند که خوشنودی تمامی اعضا، به ویژه اعضای جوان باشگاه را به همراه داشت.)
با تشکر از راهنمای برنامه و آقای رامین منفردزاده، عضو باشگاه اسپیلت که میزبان ما در اراک بودند.
گزارش سایت از: ذ. حمیدی
1392.9.9
مسیر صعود و فرود
سمت راست: پروانه کاظمی
بانوی هیمالیانورد و عضو پایدار باشگاه اسپیلت
درود بر همت شما و این برنامه عالی …
سلااااااااااااااااااااااااام و خدا قوت به همه همنوردای عزیز
زنده بــــــــــــــــــــــاد و همیشه در اوج
خسته نباشید به تمامی دوستان شرکت کننده … واقعا صعود جانانه ای بود
شب آرامی بود
می روم در ایوان، تا بپرسم از خود
زندگی یعنی چه؟
مادرم سینی چایی در دست
گل لبخندی چید، هدیه اش داد به من
خواهرم تکه نانی آورد، آمد آنجا
لب پاشویه نشست
پدرم دفتر شعری آورد، تکیه بر پشتی داد
شعر زیبایی خواند، و مرا برد، به آرامش زیبای یقین
:با خودم می گفتم
زندگی، راز بزرگی است که در ما جاریست
زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست
رود دنیا جاریست
زندگی ، آبتنی کردن در این رود است
وقت رفتن به همان عریانی؛ که به هنگام ورود آمده ایم
دست ما در کف این رود به دنبال چه می گردد؟
!!!هیچ
زندگی، وزن نگاهی است که در خاطره ها می ماند
شاید این حسرت بیهوده که بر دل داری
شعله گرمی امید تو را، خواهد کشت
زندگی درک همین اکنون است
زندگی شوق رسیدن به همان
فردایی است، که نخواهد آمد
تو نه در دیروزی، و نه در فردایی
ظرف امروز، پر از بودن توست
شاید این خنده که امروز، دریغش کردی
آخرین فرصت همراهی با، امید است
زندگی یاد غریبی است که در سینه خاک
به جا می ماند
زندگی، سبزترین آیه، در اندیشه برگ
زندگی، خاطر دریایی یک قطره، در آرامش رود
زندگی، حس شکوفایی یک مزرعه، در باور بذر
زندگی، باور دریاست در اندیشه ماهی، در تنگ
زندگی، ترجمه روشن خاک است، در آیینه عشق
زندگی، فهم نفهمیدن هاست
زندگی، پنجره ای باز، به دنیای وجود
تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست
آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست
فرصت بازی این پنجره را دریابیم
در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم
پرده از ساحت دل برگیریم
رو به این پنجره، با شوق، سلامی بکنیم
زندگی، رسم پذیرایی از تقدیر است
وزن خوشبختی من، وزن رضایتمندی ست
زندگی، شاید شعر پدرم بود که خواند
چای مادر، که مرا گرم نمود
نان خواهر، که به ماهی ها داد
زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم
زندگی زمزمه پاک حیات ست، میان دو سکوت
زندگی، خاطره آمدن و رفتن ماست
لحظه آمدن و رفتن ما، تنهایی ست
من دلم می خواهد
قدر این خاطره را دریابیم.
سلامممممممممممممممممممممممممممممممممممم و درود به همه دوستان برنامه عالی بود
با تشکر از سرپرستی بی بدلیل آقای حمیدی که امکان صعود این چنینی را برای افرادی چون من امکان پذیر کردند…همچین از زحمات آقایان غلامی ، موسی نژاد و منفرد زاده هم بسیار تشکر کنم.
خوشحالم که زندهام. مااااادر جااان
باسلام و درود
باتشکراز گزارش برنامه و عکسهای زیباتون. همیشه سربلند باشید. با آرزوی بهترین صعودها با اسپیلت.
ضمن تشکر فراوان درخصوص اجرای این برنامه ، از لطف و پذیرائی آقای رامین منفردزاده و دوستان محترمشان نیز کمال تشکر و قدردانی را دارم .
همیشه برفراز و در اوج باشید.
با سپاس فراوان از جناب اقای حمیدی که بسیار زحمت کشیدند و همین طور تک تک اعضای گروه که بسیار صمیمی و مهربان بنده حقیر را در جمع خود قبول کردید و بسیار با محبت بودید.برای من افتخار بسیار بزرگی بود که در جمع شما بودم و بسیار اموختم……. هر چند بسیار زحمت دادم شما را……..اما نکات برجسته گروه شما از نظر من عبارت بود است از محبت صمیمیت همیاری همکاری احترام خوش رفتاری درک متقابل و …………………..
با امید به بهترینها برای تک تک شما عزیزان……….
با ارزوی پرواز تمام بشریت به سمت قله انسانیت……………
سلام همنوردان عزیز خسته نباشید
درصورت تمایل به صعودققل اشترانکوه درخدمتتان هستم
افرین برهمت بلندتان وتشکراز عکسهای زیبایی که گذاشتیدبا ارزوی سلامتی برای همه شما.